تهران (پانا) - نرمی انگشتان دستانم که به زبری دستان «راحله» میگیرد، صدای صیقلی درد را میشنوم. انگشت سبابهاش را آنقدر محکم پیچیده که معلوم نیست اگر باز شود، وصله ناجور کدام بند انگشتش رها شود. هر بندش را با هزار کهنه درهم پیچانده، اما تاریخ زخمهایش برای امروز و دیروز نیست.